پارت صد و سیزده :

همایون خیلی وقت بود از ترک‌های روی دیوار اتاقش شاکی بود و گاهی پیشنهاد رفتن به ساختمانی جدید و شیک را می‌داد. اما با اینکه ساختمان قدیمی ساخت بود، موقعیت مکانی خوبش به آن‌ها اجازه نمی‌داد که بصورت جدی به تغییر مکان فکر کنند. اتاق صدرا که نوسازی و دکور شده بود و ابدا دوست نداشت این اتاق را از دست بدهد، شکایت‌های همایون را هم جدی نمی‌گرفت. آرامش جاری در فضای این اتاق را حتی در آپارتمانش

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۱۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ندا اقازاده

    00

    خوب بود

    ۱ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    مهرتون مانا🥰

    ۱ ماه پیش
  • حنانه

    10

    بنظرم صدری و اوا مناسب هم نیستن چون فکرنکنم صدرا ادمی باشه که با سفر های اوا کنار بیاد دراون صورت اواهم مثلا چون دوباره اتفاقا تکرار نشه ممکنه خودشو تغییر بده از طرفی پروینم یه سعیده درون داره 😂

    ۷ ماه پیش
  • طیبه

    ۶۱ ساله 00

    واقعآعالی خداکنه باندراس ازدواج کنه خدالعنت کنه امثال مینوهاروکه اگرنباشن دنیاگلستان میشه

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ❤️❤️

    ۸ ماه پیش
  • Mcghig

    00

    جالب بود

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سپاس🥰🥰

    ۱۰ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏🙏🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • Aa

    00

    چه دوست خوبی.عالی بود ممنون👏👌🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • اسرا

    00

    پسرآقای امیری آوااذیت نکنه

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.