پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۲۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

_چه اتفاقی؟
_یکم باورش سخته ولی، امروز دخترعموت و دوبار، تو دو تا مکان مختلف دیدم!
همین که اینو گفتم علاوه براینکه ستاره استکان چاییشو برگردوند تو نعلبکیش، خودمم ترس عجیبی رو احساس کردم؛ اما این ترس درونی بود و ربطی به فضای داخل خونه نداشت.
_منظورت چی بود؟
_همینی که گفتم، امروز قبل از اینکه بیای یکیو عین خودت تو کلبه دیدم.
_خب بعدش چی شد؟!
وقتی پیام با اشتیاق بهم نگا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.