پارت صد و چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

سکوت و سکون طولانی مدتش روی صورت دختر، هم نگرانش کرده بود و هم معذب. تکان ریزی سرجایش خورد. سپس پنجه‌هایش را مقابل دهانش مشت کرد و با صاف کردن صدایش مرد جوان را به خودش آورد.

ابروهای نامی پرش ریزی کرد. تکانی به سرش داد و گفت:

_ من باید ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید