پارت صد و سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

طاهر جدی، با اخمی درهم وارد شد و به تذکر گفت:

_ الان زمان شلوغ کاری نیست‌. برگرد سرجات مصیبت اضافه نکن.

جدّیت طاهر کارساز افتاد. ماه صنم بغضش را فرو برد و ناله زد:

_ پس آقام چی؟

طاهر کنار پای خاتون ایستاد و گفت:

_ ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید