اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و سی و دوم :
دریا سر روی پای پیر زن گذاشت و دستهای چروکیده اش نوازش داد.
ماه صنم آهی کشید و بعد از سکوتی بلند مدت گفت:
_ پیغوم فرستادم خونه ی آقام که بیاد دنبالم. دیگه طاقت نداشتم. چند روز که از مرگ پری گذشت همه چی برگشت به روز اول. انگار نه انگار یه آدم تو این خونه مرده. انگار نه انگار اون آدم یه روز سوگلی بوده و خانم این خونه. پری خیلی زود از خاطر همه رفت. حتی از خاطر مولود که با حرفای آخرش سخت