پارت صد و بیست و پنجم

زمان ارسال : ۲۰۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

و نظری به خطوط آن انداخت.

_ یه دفعه.

ماه صنم بلافاصله گوش تیز کرد. مادرش انگار تسلیم شده بود و قلب زن جوان برای شنیدن بی تابی میکرد‌. خاتون لای قرآن را بست و جلدش را بوسید‌. سپس آن را کنار طاقچه گذاشت و ترمه ی رویش را مرتب کرد‌. برگشت. ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید