پارت صد و بیست و چهارم

زمان ارسال : ۲۰۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

خاتون لیوان آب را به لبهای خشک ماه صنم چسباند و پر غصه در جوابش گفت:

_ اونم خوبه. ما که رسیدیم طبیب کنارش بود. آقاتم دست و پا کرد تو رو زودی آورد خونه.

ماه صنم جرعه ای از آب لیوان را سر کشید. خاتون پر بغض ادامه داد.

_ ستم کردی ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید