اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و بیست و سوم :
فقط به خاطر اینکه کسی تا این ساعت من واسه خودم نخواسته.
درد ماه صنم تمامی نداشت. پری که انگار با حرف بر درد جسمش غلبه میکرد، بی توجه به حال ماه صنم گفت:
_ ببینم تو، تو اصلا میدونی اسم واقعی من چیه؟
ماه صنم ناله ای از درد زد و گوشه ی لبش را به دندان گرفت. پری در ادامه گفت:
_ لیلی. از وقتی پری شدم که پام به کاباره ها باز شد. تا قبل ازاون فقط لیلی بودم.
_ لیلی؟
ماه صنم ناله زد.
اسرا
00کارجمشیدواقعاحقیقت ۱خان چنین بلایی سرمردم میاوردتاکشتنش🙏💞