اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و چهارده
زمان ارسال : ۲۱۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
خلاصش کردم، قبل از اینکه مثل مادرش خار و زار این خاندان شه.
نفس گرفت. دوباره گفت:
_ من ناراحت نیستم. پس توام نباش.
ماه صنم دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت. مولود در ادامه دست سردش را روی دست او گذاشت و دوباره لبخند زد.
_ یه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نهال
00عالیه🤩