اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت نود و نهم
زمان ارسال : ۲۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
عصمت با چندتا نایلون بزرگ از پله های ورودی پاساژ سرازیر بود و با چشم دنبال دریا می گشت. روزبه نگران حال وخیم دریا بود و ناگزیر از رفتن. دریا خم شد. فشاری به قفسه ی سینه اش وارد کرد و یک قطره اشک مقابل پایش روی زمین چکید. عصمت از فاصله ی چند متری در ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00یه لجظه دریاخون دماغ شدیاچی؟ممنون مریم خانم😘💞