پارت صد و چهارده

زمان ارسال : ۱۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

پنج روز بعد!

جام عطرش را برداشت و قسمتی از گردن و مچ دستش را به رایحه‌ی آن معطر کرد.
حسابی به خودش رسیده بود تا بعد از یک وقفه‌ی چند روزه حسابی در چشم نگارش جلوه کند.
زهرا سادات به دیوار اتاق تکیه زده بود و با عشق نگاهش می‌کرد.
بلاخره تمام شده بود. بعد از سال‌ها نگاه یاسینش نه فراری بود و نه بویی از شرمندگی می‌داد. شاداب بود و پر از شور زندگی.
لب‌هایش به لبخندی شیری

479
96,854 تعداد بازدید
170 تعداد نظر
120 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید