پارت صد و سیزده

زمان ارسال : ۱۸۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ پس چرا الان؟ می‌دونی چندبار این منطقه‌رو دور زدیم؟
به عقب سرش نگاه کرد. عماد لبخندی به سوال او زد و گفت:
_ دیگه قربونش برم قاعده و قانون خودشو داره. ببین چی بهش گفتی تو اون چند دقیقه. یا خالصانه بوده، یا از سر تواضع و تسلیم.
یاسین بلند شد. رو به او ایستاد و گفت:
_ از سر عجز و ناتوانی بود هر چی که گفتم و شنید.
_ همینه، شاید لازم بوده که خودبینی رو کنار بزاری. حالا هرچی ...

479
96,848 تعداد بازدید
170 تعداد نظر
120 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی عالی مرسیی😍😍این چند پارت کلی استرس کشیدم چقدر خوب که صبرا زنده موند واقعا مرسیییی 💋💋

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید