پارت صد و هشتم

زمان ارسال : ۱۹۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

_ منم امیدوارم سرگرد، امیدوار که شرمنده‌ی بعضیا نشم.
**
مثل مورچه‌ای که احساس خطر می‌کند روی زمین سفت و خاکی در خودش چنبره زده بود. به اختیار نه، به اجبار!
دست‌هایش را از پشت بسته بود و مچ‌ پاهایش را تا قسمتی از ساق با طناب پوشانده بود. روی دهانش هم که چسبی به پهنای پنج سانت زده بود که ذره‌ای خیال فرار به سرش راه ندهد.
البته فرار با این پای زخمی و این جسم نیمه‌جان غیر ممکن

478
96,760 تعداد بازدید
169 تعداد نظر
120 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید