قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت صد و هفتم
زمان ارسال : ۱۹۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
و همچنین صدای مور و ملخی که بیخ گوشش رژه میرفتند. ضربان قلبش از ترس بالا رفت. فریاد کشید. مور و ملخ و سوسک و مارمولک از کنار صورتش راه گرفتند و وارد دهانش شدند.
تند و ترسیده سرش را جنباند تا دورشان کند. ولی نشد. در نهایت تلاشش ناکام ماند و دهانش پر شد از کرم و ملخ و حشره.
از تک و تا که افتاد، وقتی دیگر نه راه نفسی برایش مانده بود و نه جان تلاش کردنی، نوری ضعیف از گوشهترین نقطهی قبر
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.