پارت صد و ششم

زمان ارسال : ۱۹۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

یاسین مستاصل و نگران با خودش نجوا کرد:
_ خدایا خودت کمک کن.
و عماد به ناچار تغییر مسیر داد تا راهی پیدا کند و از مقابل آنها دربیاید.
بعد از خروج از زیرگذر درگیری بین آوا و صبرا شدیدتر شد.
راننده خم شد. در سمت شاگرد را باز کرد و جنازه‌ی رهی را به زور و با لگد بیرون انداخت.
شتاب ماشین چنان سرسام‌آور بود که گاه آوا روی گردن صبرا خیمه می‌زد و گاه صبرا بر او مسلط می‌شد. در سمت

477
96,653 تعداد بازدید
169 تعداد نظر
120 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید