پارت نود و یکم

زمان ارسال : ۲۱۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ چقدر بده آدم بدهکار دشمنش بشه.

نگاهش کرد. پرسید:

_ با چی منو آوردی، ماشین یا زنگ زدی اورژانس؟

مارتا اما رویی گرداند و بلافاصله از اتاق بیرون زد.

در بسته شد. او دست چپش را روی شانه‌ی راستش گذاشت و از درد ناله‌ی بلندتری زد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید