پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۲۶۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه

آسمان می‌خواست پیاده شود که حیّان با ظرافت تمام آستین پالتویش را گرفت. هیچ چیز نگفت. فقط یک ثانیه به چشم هایش چشم دوخت. همان کافی بود . چون آسمان سر جایش نشست و تکان نخورد.

وقتی الینارز و هما می‌خواستند داخل ماشین شوند و روی صندلی عقب بنشینند، ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.