پارت بیست و سوم

زمان ارسال : ۲۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه

راهروی کلانتری شلوغ و پر رفت و آمد بود. کسی با صدای بلندش با موبایل صحبت می‌کرد و روند شکایتش را توضیح می‌داد... زنی با صورت کبود روی صندلی پلاستیکی نشسته بود و شوهرش را نفرین می‌کرد و دختر بچه‌ی کوچکی با صورت اشک آلود به پایش می‌پیچید. چند نفری پرون ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.