مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و دوم
زمان ارسال : ۲۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
پسر قد بلندی که کت جین آبیاش را روی یک تیشرت مشکی ساده پوشیده بود و موهای وسط سرش بلند و فرفری بودند. چشمان مشکی و بینی تقریبا افتادهاش به او میگفت که چقدر شبیه برادر کوچکتر معین است! ترس تمام وجودش را فرا گرفت اینکه نکند درگیری به وجود بیاید و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خداروشکر رضا فرصت نمیداد😂
۳ ماه پیشمرجان
00مرتضی به شدت منو یاد بهرام افشاری میندازه 😆😂
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی خوبه واقعا خوشم اومد☺️با توجه به نقشهایی که بازی میکنه اتفاقا از نظر اخلاقی شبیه هستن 😅
۷ ماه پیشمرجان
۱۸ ساله 10آیا طبیعیه که مرتضی تبدیل شده به اولین عشق زندگیم🥲😂❤️ 🔥❤️ 🩹
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نمیدونم... هر جور صلاحه😂💚
۷ ماه پیشمرجان
00اگر میشه شما بهش بگو من خاطرخواشم . آزاده جون😂❤️
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی رو دست کم نگیر هاااا... اگه بفهمه دیگه ولت نمیکنه🥴
۷ ماه پیشMehr
00ما خواهان پارت رایگان جدید هستیم با تشکر
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
امشب ساعت ۲۳ که البته فقط چند دقیقهی کوتاه مونده😍
۷ ماه پیشMehr
00چرا انقدر دارم با این رمان حال میکنم من اخه🥳
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرررررسی😍😍😍😍
۷ ماه پیشاسرا
10سلام نویسندهی عزیز واقعا عالی بود ولذت بردم خسته نباشید با آرزوی موفقیت های بیشتر
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربون شما😍
۷ ماه پیششمیم
00منتظر این پارت بودم و دقیقا رضا بود برادر معین. خودمو گذاشتم جای فریال و منم بودم به فرهاد زنگ میزدم ولی می دونم که کار اشتباهی کرده و احتمالا معین بعدا که بفهمه ازش ناراحت میشه.
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
از اینکه به فرهاد زنگ زده ناراحت بشه؟ والله معینی که ما تا حالا دیدیم خیلی آرومه... اصلا هرکی عصبانیش کرد من جایزه میدم بهش😂 حالا مصطفی عصبیش میکنه ولی در کل دوزش کمه
۷ ماه پیشMehr
10♡♡♡
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
۷ ماه پیشمنیر
00حالا همینو کم داشتیم. ممنون نویسنده جان🥰
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره واقعا... قربونت💚
۸ ماه پیشماهیلا
00سلام عزیزم ممنون عالی بود🩷قشنگ مشخصه که با عشق برامون مینویسی...🤩
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام جانم😍خوشحال شدم واقعا🥺💚
۹ ماه پیشمهلا
00💜
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۹ ماه پیشمهنا
00عااالی بود مثل همیشه قلمت حرف نداره دختر
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم😎💚💚
۹ ماه پیشپرنیا
00الان فرهادمیگه دمت گرم کاری ک من نکردمو تو کردی رضاجان😂😂 مرتضی گفتیم بامزه ای ولی اینقدسیریش نباش دخترمون صاحب داره، آزاده جونم دمتگرم 🥰🥰🥰
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا فرهاد دلش خنک شده😏اره مرتضی اینجا خیلی سیریش بازی دراورد... به پای معین که نمیرسه😎
۹ ماه پیشfafa
۳۰ ساله 00فدای تو دختر مهربون... بازم مرسی از خودت و قلم بی نظیرت😍❤
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🤩💚
۹ ماه پیشSahar
00طبق حدس درست اولم برادر معین بود😌 واییییی پارت بعدی فک کنم خیلی جالب و هیجانی بشه چون باید دید که تو کلانتری چه اتفاقاتی میافته😍بیصبرانه منتظر پارت بعدی هستم😍دمت گرم نویسنده با این قلم جادوییت😍😘
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت عزیزم خوشحالم خوشت اومده😍بله دقیقا پارت بعدی کلانتری هستش🤪خودم که عاشق پارت بعدیم
۹ ماه پیشآمینا
00فکر کن پارت بعد توکلانتری رضا به معین زنگ میزنه بیاد.فرهادم میره فرهاددمعین رو برا اولین بار ببینه خدا کنه جلو مرتصی سوتی نده. من موندم تو کلانتری فرهاد میرزا طرف کیو بگیره طرف دوماد رو یا برادرزن🤭🤭
۹ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
صدبار خوندم کامنتت رو😂💚 دقیقا جریانات پارت بعدی رو گفتی🤩 و باید دید ببینم چه اتفاقاتی میافته😏خودم که عاشق پارت بعدیام
۹ ماه پیش
Ronika
00فریال هم دهن باز نمیکرد ک بگه برادر زن داداشمه ک بیچاره الکی کتک نخوره😂😐