پارت صد و یکم

زمان ارسال : ۲۰۸ روز پیش

حوله کوچک را به دور سرش پیچاند و از سشوار کشیدن موهایش صرف‌نظر کرد.پیراهن سفید مردانه را از چمدان برسام برداشت و پوشید.از داخل آئینه به پانسمان خونی پایش نگاهی انداخت.هیچ مراعات حالش را نکرده‌بود و حال باید با آن پای آش و لاش سر می‌کرد.دست روی گردن خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید