پارت چهارده :

سر تکون دادم و نگاهی به محتوی لیوان در دستم انداختم‌.
برای نوشیدنش یکم تردید داشتم.
مدت ها بود لب به نوشیدنی الکلی نزده بودم اما خوب میدونستم شامپاین خیلی گرون و مرغوبی سفارش داده.
از وجنات پسرحاجی کاملا معلوم بود که پولش از پارو بالا میره و به احتمال زیاد از جیب باباش پول خرج میکرد که اینجوری بریز و بپاش کرده بود‌.
با خودم فکر کردم حالا که اینجا بودم چرا به خودم سخت بگی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۴۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.