رویای مهتاب به قلم مبینا طاهری طیب
پارت بیست و هشتم
زمان ارسال : ۲۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
_ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﻪ ﺻﺒﺢ ﻧﻴﺴﺖ، ﻧﻴﻤﻪﺷﺒﻪ ! ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﮐﺠﺎ ﺑﺮﻳﻢ؟!
ﻧﻔﺲ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ.
_ ﺍﮔﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺪﺗﺮ ﺑﺸﻪ ﭼﯽ؟!
ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺳﻤﺖ ﻣﻌﺪﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩ.
_ ﭼﻪﻗﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ!
ﻧﻔﺲ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﺧﻤﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﮐﺮﺩ. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00👏👏👏🙏⚘