پارت چهل و چهارم :


دوباره خوی شیطانی‌اش عود کرده بود، همان‌طور که خیره به نقطه‌‌ای حوالی استخر بود لیوان روی میز مقابلش را برداشت و محکم روی زمین کوبید! دندان‌هایش را با حرص به هم سابید و بعد از برداشتن یک تکه‌ی کوچک از خورده شیشه‌های زیر پایش خط نازکی روی ساق دستش انداخت و از شدت درد پلک‌هایش را روی هم فشار داد.
خون از جای خراش در حال نمایان شدن بود، پلک‌هایش را باز کرد، دیدن خون آرامش می‌کر

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴ ساعت پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.