پارت چهل و سوم :


۲۲ماه قبل(دی)

دستش را زیر چانه مشت کرده بود و با نگاهی مبهوت به ستوده نگاه می‌کرد که در حال مشاوره به بیمارش بود، همان دختری که چندروز پیش قبل از این‌که نوبتش بشود، پشیمان شده و رفته بود، همان که دیدن نگاه سرد و پراز غمش دل روجا را لرزانده بود!
_ اگه نخوای یا نتونی تمام وقایع رو برام تعریف کنی، نمی‌تونم بهت کمک کنم!
دختر دست از جویدن لبش برداشت و کلافه سرتکان داد.
_

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت دیروز تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.