گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت شصت و چهارم
زمان ارسال : ۲۸۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
دستم روی صورتم نشست؛ دقایقی قبل را به یاد آوردم که چطور با لذت خون تنِ او را میمکیدم. هنوز مزهی خونش زیر زبانم بود.
دو دستم را روی دهانم گذاشتم و از ته دل جیغ زدم. غیرممکن بود. من نبودم، مطمئنم که من نبودم....
من هرگز نمیتوانستم این کار را بکنم. آزار من به کسی نمیرسید... من نبودم....
خواستم سمت او بروم و هرطور که شده جلوی خونریزی گلویش را بگیرم که ناگهان از حرکت ایستاد و با همان