تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و سوم :
از وقتی از تبریز برگشته بودند، خیالش راحتتر از وقتی شده بود که عازم آنجا بودند. تا هفتهی پیش نگران دکور دفتر برادرش بود. دوست نداشت شهریار را بعد از صرف یک هزینهی هنگفت، ناراضی ببیند. اما وقتی خود خانم ضیایی و جدیتش در کار را دیده بود، خیالش راحت شده بود که با نتیجهای رضایت بخش مواجه خواهند شد. تنها چیزی که هنوز برایش سوال بود، اقامت طولانی مدت یک زن جوان شوهردار، آن هم زنی به این ز
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۲۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
برقرار باشید یارا. به مهر خوندید.🥰🥰🌺
۷ ماه پیشسیتا
00خوب بود
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🥰
۱۱ ماه پیشسارای
00اقاصدرا راحت باشه بهش فکرکن عزیزم استغفرالله چیه میگی ،عروسی داریم 💃💃💃بابت هدیه ات هم ممنونم بانو جان😘😘
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
خوش بشینه به نگاهتون عزیزم.
۱۱ ماه پیشدلنیا
00مثل همیشه عالی❤ مانا باشی نویسنده عزیز🤍 بیصبرانه منتظر عیدیتون هستیم😍😘
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید جانا.🥰
۱۱ ماه پیشاسرا
00برعکس بقیه واقعاپارت محتواش اندازه است لطفاخیلی طولانی نباشه اینطورخیلی طولی می کشه تاپارت بازبشه
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید عزیزم. کاش همه مثل شما فکر میکردن.😅🥰
۱۱ ماه پیشاسرا
00بازهم میگم فقط صداراینجور شایدسبکتون اینطوری برای بعضی شخصیتهاکامل نمی کنیدوآخرکامل میشه
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
بعضی شخصیتا نقششون رو توی رمان انجام دادن. در حد دونستن از احوالشون اطلاعات بدن کافیه. کم کم از فضای اصلی فاصله میگیرن. به جاشون صدرا روز به روز پررنگتر میشه.
۱۱ ماه پیشاسرا
00ببخشیدولی این پارت چراهرکاری که میزدنقطه سرخط نداره بعدوقتی اززبان صدرایه جورنوشته میشه واضح نیست آیااین طرزنوشتن سهویایک نوع سبک عمدی میشه لطفاتوضیح بدید
۱۱ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
به جز آوا، داستان از زبان سوم شخص نوشته شده. فقط آواست که اول شخص داستان رو روایت میکنه.
۱۱ ماه پیش
اکرم Alizadeh
00عالیه،رمان های زیادی خوندم،کم پیش میادداستانی اینجوری منوجذب خودش کنه،خسته نباشیدنویسنده ی عزیز