ساریژ به قلم اکرم رشیدی (آناهیل)
پارت دوازده :
از ماشین که پیاده شد، نگاهش قبل از هرچیز روی ماشین پرهام نشست که تا خانه دنبالشان آمده بود، به خاطر تاریکی هوا و ترافیک شبانه نتوانست آنها را به حال خودشان رها کند، وقتی هدی را دید که در حال کمک کردن به روجا برای پیاده شدن است، فهمید به مقصد رسیدها ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما