پارت دوازده :

از ماشین که پیاده شد، نگاهش قبل از هرچیز روی ماشین پرهام نشست که تا خانه دنبالشان آمده بود، به خاطر تاریکی هوا و ترافیک شبانه نتوانست آن‌ها را به حال خودشان رها کند، وقتی هدی را دید که در حال کمک کردن به روجا برای پیاده شدن است، فهمید به مقصد رسیده‌ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.