پارت نود و چهارم

زمان ارسال : ۲۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

*
تا جایی که می‌توانست از قبول پرونده‌های مربوط به طلاق پرهیز می‌کرد؛ مخصوصا اگر زوجی صاحب فرزند بودند. چنین پرونده‌هایی را به همایون ارجاع می‌داد. خیلی از قوانین در این زمینه به نظرش ناقص و محکوم به بازنگری بودند و هیچ رقمه نمی‌توانست خودش را به ندیدن بزند. اعصابش از دیدن زندگی‌هایی که اکثرا سر دلایل بچگانه و پوچ، یا بخاطر دخالت‌های دیگران از هم می‌پاشید به هم می‌ریخت. ترجیح

1469
474,808 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سیتا

    10

    پس صدرا هم گذشته کسی رو دوست داشته

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    بله🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • ؟

    ۳۰ ساله 10

    مطمئنم عکس اواست

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • دلنیا

    20

    بازم بیصبرانه منتظرم ببینم عکسه کیه😁

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    به صاحب عکس هم می‌رسیم🌺

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    10

    عکس کی ولی این مفتخ هم عحب آدمی

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • Aa

    20

    عالی بود ممنون👏👏💐شاید عکس آواست🤔⚘

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید