پارت سی و هشتم

زمان ارسال : ۲۳۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه



به چشم‌های خمار و کشیده‌‌اش که از شدت گریه پف کرده به نظر می‌آمد نگاه کردم. سرم را پایین انداختم و انگشتانم را به بازی گرفتم.
- باید خودت رو برای از دست دادن‌ها آماده کنی. خودت رو قوی کن، اون‌قدر قوی که وقتی بهت بگم ماما برای همیشه خوابید، فقط به خوندن فاتحه‌ای بسنده کنی.
کمی مکث کردم و خیلی آرام چیزی را که می‌بایست به زبان آوردم.
- ماما مُرد و با چیزی که دیدم این تا

80
24,308 تعداد بازدید
66 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید