پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۲۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه



چراغ به دست جلوی در آمد. با دیدنم دستش را روی قلبش گذاشت.
- چی شده؟! پس ئه‌دا؟!
-کمک کن بلند شم.
زیر نور کم سوی چراغ نفتی خونی که از پایم روی زمین می‌ریخت از دیدش پنهان نماند جیغ خفه‌ای کشید.
- پات، پات چی‌شده؟!
-هیس، آروم‌تر!
گونه‌هایش خیس شد. دستم را به در زدم و با کمکش بلند شدم. برای آخرین‌بار نگاهم را در آن سیاهی به انتهای کوچه دوختم و چشمانم دنبال سیروان

80
24,337 تعداد بازدید
66 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    عالی مثل همیشه

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید