پارت سی و پنجم :


نگاهمان با هم تلاقی کرد. ابروهایش در هم رفته بود، چهره‌ی نگرانش دلم را لرزاند. کنار پایم زانو زد و دستش را سمت جایی که زخم را بسته بودند پیش برد.
- ببینم پاتو.
دستش را‌ پس زدم و با اخم نگاهش کردم.
تکیه به دیوار روی زمین نشستم. سرما به جان شانه‌هایم افتاده بود، نم زمین خیلی سریع از لباسم بالا آمد و سرمایش پاهایم را سِر کرد. با کمی فاصله از من نشست.
- کاش می‌دونستم چرا با من

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۳۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.