پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت شانزده
زمان ارسال : ۲۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
هرسه از حیاط خارج شدند، پروانه از آن دو فاصله گرفت وبه حرف های هوتن فکر کرد، تمام دیشب را فکر کرده بود، صبح که از خواب بیدار شده بود، سر میز صحبانه وقتی پدرش جویای احوالش شده بود. اصلا همه ای کارش شده بود فکر کردن! اما دردی را دوا میک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
00من منتظر بودم بگه پسرم ودزددیدن یامدرسه س نگران بشه😐😂هوتن وپروانه یه ربطی بهم دارن؟؟درسته بخاطراون عکس.نکنه ازهم خوششون بیاد