پارت بیست :

کنترلمو از دست دادم و خواستم باهاش درگیر بشم که حرف خاطره منو سر جام نشوند.

ـ آره خب، یکی رو زیر سر دارم... ولی خوب به تو چه. مگه فضولی؟

فریبرز: به من مربوطه... باید بدونم کیه. شاید دروغ میگی تا دست از سرت بردارم.

ـ کنارت نشسته، ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.