پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۲۸۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

مردها حسادتی دارند عجیب، وقتی از دختری خوششان نیاید، دوست ندارند با او باشند؛ اما اگر کسی به آن دختر نزدیک شود گُر می‌‌گیرند. آنها همیشه باز‌می‌گردند تا ببینند اوضاع چگونه است.

ساعت شش صبح بود، با تماس حداد از افکارم رها شدم. جوابش دادم:
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.