رویای مهتاب به قلم مبینا طاهری طیب
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۲۸۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
ﻋﻤﺎﺩ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺷـﺎﻫﺪ ﺍﺳـﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺑﻮﺩ. ﮐﺴـﯽ
ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﺪ، ﺍﺻــﻼ ﺍﺯ
ﺍﻭﻝ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭﺵ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺗﻌﺼﺒﯽ ﻋﻤﻴﻖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺟﻮﻻﻥ ﻣﯽﺩﺍﺩ،
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺴـﯽ ﺁﻥﭼﻪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷـﺘﻪ ﺍﺳـﺖ؛ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بهاره
00من فکر میکنم ولت کنه را باید اصلاح کرد وگرنه قشنگ بود