پارت دوازده :

حالا این آقا پسر کجاست؟ آهان دیدمش. توی حیاط کنار بقیه ی پسرها ایستاده بود. حالا چرا عصبیه و دستهاشو مشت کرده؟

جلو رفتم تا صحبتهای بین محمود و مهیار و بهتر بشنوم.

ـ چرا جوابمو نمیدی آقا مهیار؟ این چند ساله کجا بودین ما شما رو زیارت نک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.