پارت دوم :

خانم دکتر با دیدنم بلند شد و پشت میزش وایساد:

-خوش اومدی جناب اخوان.

لبخندی به زور زدم و تشکر کردم. روی کاناپه‌ای که روبه‌روی میز خانم دکتر بود نشستم. خانم دکتر هم نشست و گفت:

-قرص‌آیی که برات نوشتم اصلا تاثیر داشته برات؟ می‌تونی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.