پارت سیزده :

آرش خنده اش را نصف و نیمه جمع کرد و دستش را به نشان سکوت آهسته روی لبانش کوبید:

- چشششم ... فقط جلوی این بنده خدا واسه خانم ستوده تریپ مجنونی برندار، واسه‌ت شر میشه‌ها... از ما گفتن.

نگاهش با معنی خاصی به چهره ی اخم آلود هومن بود وقتی پ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.