پارت دوازده :

فصل دوم

 

صبح روز بعد به توصیه‌ی هومن زودتر از همیشه از خانه بیرون زد. نرسیده به آتلیه شریعت مقابل نانوایی  از تاکسی پیاده شد و عطر خوش نان سنگک را به مشام کشید. جز یک پسر بچه ی هفت‌هشت ساله کس دیگری آن اطراف نبود. سلامی داد و بی توجه ب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.