حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و سی
زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش
***
امین شب بر گشت. چشمانش سرخ سرخ بود. دلم برایش میسوخت اما نمیتوانستم کاری کنم. به طرفش رفتم و گفتم:
ـ کجا بودی؟ نگرانت شدم.
نگاه پر از غمی بهم انداخت و گفت:
ـ نگرانم شدی؟
و دست روی پیراهنش کشید و گفت:
ـ نگران من پست؟ من آشغال؟ من عوضی که...
با انگشت اشارهاش نیلوفر را که خواب بود، نشانم داد و گفت:
ـ اون بچه رو بی بابا کردم؟ که تو رو...
با دستش به م
اطلاعیه ها :
عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.
توجه کنید :
سلام به همه خوانندگان عزیز
رمان "حسرت با هم بودن" با اجازه نویسنده و ناشر در این برنامه در حال پارتگذاری است.
این کتاب توسط انتشارات پیکان به چاپ رسیده و میتونید نسخه چاپی این کتاب رو هم از انتشارات ذکر شده خریداری کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.