حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و بیست و نهم
زمان ارسال : ۱۰۹ روز پیش
***
ظهر همراه خاله به حیاط رفتیم و روی تخت به درد و دل نشستیم. خاله ناهید با مهربانی گفت:
ـ خاله جون تا کی میخوای تنها با این بچه زندگی کنی؟ چرا به فکر خودت نیستی؟
ـ من دیگه ازدواج نمیکنم خاله.
ـ این حرف چیه که میزنی؟ تو جوونی... الان وقتشه. خودم چند نفرو سراغ دارم که دنبال یه زن خوب مثل توان بذار بگم بیان ببیننت و...
دستش را توی دستم گرفتم و ملتمس نگاهش کردم:
ـ خ
اطلاعیه ها :
عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.
توجه کنید :
سلام به همه خوانندگان عزیز
رمان "حسرت با هم بودن" با اجازه نویسنده و ناشر در این برنامه در حال پارتگذاری است.
این کتاب توسط انتشارات پیکان به چاپ رسیده و میتونید نسخه چاپی این کتاب رو هم از انتشارات ذکر شده خریداری کنید.
Zarnaz
۲۰ ساله 10عالی عالی مرسی مرضیه جونم ❤️😍