پارت صد و سی

زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش

***
امین شب بر گشت. چشمانش سرخ سرخ بود. دلم برایش می‌‌سوخت اما نمی‌‌توانستم کاری کنم. به طرفش رفتم و گفتم:
ـ کجا بودی؟ نگرانت شدم.
نگاه پر از غمی بهم انداخت و گفت:
ـ نگرانم شدی؟
و دست روی پیراهنش کشید و گفت:
ـ نگران من پست؟ من آشغال؟ من عوضی که...
با انگشت اشاره‌‌ا‌‌ش نیلوفر را که خواب بود، نشانم داد و گفت:
ـ اون بچه رو بی بابا کردم؟ که تو رو...
با دستش به م

1193
265,333 تعداد بازدید
913 تعداد نظر
134 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرضیه نعمتی : ۳ هفته پیش

عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید