پارت صد و بیست و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۰ روز پیش

برایم عجیب بود که امین و مجید و شکوه یکدفعه با هم توی زندگی‌‌ام پیدایشان شده بود. اما این بار دیگر سوگل نبود. رو به امین گفتم:
ـ تو پشیمونی امین. نیستی؟
ـ به همتون حق می‌‌دم که منو نبخشین.
خیلی دلم بهش سوخته بود. یک مشت قرص از جیبش در آورد و نشانم داد:
ـ با اینا خودمو آروم می‌‌کنم. دقیقاً به حال اون روزای سوگل افتادم که از دست من به اینا پناه آورده بود.
ـ از سوگل خبر دار

1193
265,016 تعداد بازدید
913 تعداد نظر
134 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرضیه نعمتی : ۳ هفته پیش

عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۲۱ ساله 10

    عالییی عالی دمت گرمممم گل کاشتی مرضیه جونم ❤️💋

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم💖🌹

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید