پارت شانزده :

کنار در ورودی روی زمین یک تخت چوبی بود که زیر سایه بان سقف انگوری بود تخت پایه های بلندی داشت و سقف مربعی توخالی داشت که پر از آویزهای ون یکاد و چشم زخم و بند های رنگارنگ و مهره هایی شبیه به زندان بان بود. انگار هر کسی که حوصله اش سر می رفت یک چیزی م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.