حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و هفده
زمان ارسال : ۱۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
فصل 55
هنگامه جعبه شیرینی را از دستم گرفت و گفت:
ـ چرا زحمت کشیدی الهام؟ این کارا چیه؟
دستم را روی شکمش گذاشتم و به شوخی گفتم:
ـ برای تو نیست. برای این کوچولوئه.
ـ ای مامان بد جنس!
به پایین نگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ریحانه
00به قول معین ؛ یکم صبر کن یکم طاقت بیار شاید درست شه