پارت صد و هفده

زمان ارسال : ۱۱۹ روز پیش



فصل 55
هنگامه جعبه شیرینی را از دستم گرفت و گفت:
ـ چرا زحمت کشیدی الهام؟ این کارا چیه؟
دستم را روی شکمش گذاشتم و به شوخی گفتم:
ـ برای تو نیست. برای این کوچولوئه.
ـ ای مامان بد جنس!
به پایین نگاه کردم و نیلوفر ا اخمو دیدم. به طرف هنگامه رفت و جعبه شیرینی را از دستش گرفت و بازش کرد و یک شیرینی از جعبه بیرون آورد و دست هنگامه داد و گفت:
ـ برای توام هست خاله.
م

1188
264,246 تعداد بازدید
913 تعداد نظر
134 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرضیه نعمتی : ۳ هفته پیش

عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید