پارت صد و پانزده

زمان ارسال : ۱۲۱ روز پیش

***
شب تا صبح را با کابوس سپری کردم. یا خواب شکوه را دیدم که دوباره توی زندگی‌‌ام پیدا شده یا فریماه و مجید توی بیمارستان کنار همدیگر. صبح به زحمت پلک‌‌هایم از هم باز شد و نیلوفر را که کنارم خواب بود تکان دادم:
ـ نیلو پاشو مامان. باید بری مهد.
به طرفی چرخید و گفت:
ـ خوابم میاد!
ـ بلند شی خوابت می پره.
ـ نه.
گونه‌‌ا‌‌ش را بوسیدم و نازش کردم:
ـ بلند شو دیگه...

1188
263,863 تعداد بازدید
912 تعداد نظر
134 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرضیه نعمتی : ۳ هفته پیش

عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سودا

    00

    ❤️✨

    ۴ ماه پیش
  • اوا

    00

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید