پارت صد و پانزده :

***
شب تا صبح را با کابوس سپری کردم. یا خواب شکوه را دیدم که دوباره توی زندگی‌‌ام پیدا شده یا فریماه و مجید توی بیمارستان کنار همدیگر. صبح به زحمت پلک‌‌هایم از هم باز شد و نیلوفر را که کنارم خواب بود تکان دادم:
ـ نیلو پاشو مامان. باید بری مهد.
به طرفی چرخید و گفت:
ـ خوابم میاد!
ـ بلند شی خوابت می پره.
ـ نه.
گونه‌‌ا‌‌ش را بوسیدم و نازش کردم:
ـ بلند شو دیگه...

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    00

    سلام چرا پارت ۱۱۶ زده رایگان شد ولی باز نمیکنه

    ۳ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. مشکلش حل شد.

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    خوبه

    ۳ ماه پیش
  • اسرا

    40

    الهی مجیدگناه داره🙏💋💞

    ۳ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    💘

    ۳ ماه پیش
  • سودا

    10

    ❤️✨

    ۷ ماه پیش
  • اوا

    00

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.