حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و چهارده
زمان ارسال : ۱۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
سرم خیلی درد میکرد. نیلوفر را از مهد تحویل گرفتم و بردمش خانه. نیلوفر که خوابید، بغضم ترکید و زار زار گریه کردم. دیدن مجید و فریماه در کنار هم بدترین لحظه زندگیام بود که هیچوقت فراموشش نمیکردم. مجید برگشته بود ولی به خاطر من نه! به طرف کمدم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00حالا مجیدبخت برگشته ازدواج کرده یانه؟🙏💋💞