پارت صد و دوازده

زمان ارسال : ۱۲۱ روز پیش


فصل 53
تمام فکرم شده بود مهشید. شاید اگر از خانه مجید می‌‌رفتم حساسیت مهشید به من و حامدکم می‌‌شد اما آخر چطور می‌‌توانستم از این خانه دل ببرم؟! سرم را که درد می‌‌کرد گرفتم و بلند شدم که بروم حمام. نیلوفر داشت بازی می‌‌کرد. به طرف حمام رفتم و با صدای بلند گفتم:
ـ نیلوفر من حمومم!
صدایش را شنیدم:
ـ باشه.
در حمام را باز کردم و زیر لب گفتم:
ـ خدا کنه دلش برای حامد

1179
260,256 تعداد بازدید
908 تعداد نظر
134 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرضیه نعمتی : ۲ هفته پیش

عزیزان رمان حسرت با هم بودن یک رمان دو حالته هست. یعنی هم رایگان هم وی آی پی. برای خوانندگان رایگان روزهای فرد بین ساعت یازده و ربع تا یازده و نیم شب یک پارت ارسال میشه و برای خوانندگان حق عضویتی هر روز یک پارت.

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید